گلعلی بابایی میگوید: نقطهای که 120 شهید «والفجر مقدماتی» را پیدا کردیم، یک گودی بزرگی و جانپناهی برای رزمندگان و مجروحان و حتی پیکرهای شهدا بود؛ وقتی منطقه به محاصره دشمن درآمد، عراقیها به برخی مجروحان تیرخلاص میزنند و بعضیها از آنها را با خودشان به اسارت میبرند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، یکی دو سال بعد از اجرای قطعنامه 598، دوستانی از جمله حسین اللهکرم، سعید قاسمی، احمد کوچکی، جعفر رسولی، قاسم دهقان و محمد جهانبخش که از مسئولان اطلاعات عملیات «والفجر مقدماتی» بودند و دقیقاً منطقه را میشناختند، گفتند «پیکر شهدای این عملیات در فکه شمالی جا مانده است که باید آنها را به عقب برگردانیم».
به همراه آقای محمودوند، پازوکی، میرطاهری و جعفر ربیعی به منطقه رفتیم؛ موثقترین فردی هم که همراه ما بود و میدانست پیکر شهدا کجاست، آقای «جعفر ربیعی» فرمانده گردان تخریب لشکر27 بود چون وی بعد از 5 ـ 6 روز محاصره در بیابان فکه به اسارت عراقیها درآمد و دقیقاً مقتل شهدای فکه را میشناخت.
بنابراین به قتلگاه فکه، همان مکان مشرف به تپه دوقلو رفتیم و از طریق ایشان شهدا را پیدا کردیم؛ شهید محمودوند نیز از جمله افراد مطلعی بود که شب عملیات «والفجر مقدماتی» تخریبچی گردان حنظله بود، باید کانال سوم و چهارم را نشان میداد چون بچههای گردان حنظله و کمیل نیز در این کانالها مانده بودند. آقای محمودوند ذهن خوبی داشت و با راهنماییهای او محل شهادت شهدای گردانهای حنظله و کمیل شناسایی شد.
در نتیجه با راهنماییهای جعفر ربیعی و آقای اللهکرم، قتلگاه 120 شهید معلوم شد و با راهنمایی شهید قاسم دهقان که در عملیات «والفجر یک» حضور داشت، محل شهادت شهدای این عملیات در فکه شمالی شناسایی شد.
این اتفاقات به قدری جالب بود که وقتی شهید آوینی از این موضوع مطلع شد، تیمش را به منطقه آورد و بعد از مرحله اول شناسایی، گفت «اینجا، جای کار زیاد دارد و حتماً چند برنامه برای اینجا میسازم»؛ در همین جریان وقتی شهید آوینی برای دومین بار با سعید قاسمی، شهید قاسم دهقان و آقای شفیعی به منطقه آمد در چندقدمی قتلگاه شهدای فکه به شهادت رسید.
نقطهای که 120 شهید «والفجر مقدماتی» را پیدا کردیم، یک گودی بزرگی بود که وقتی در این عملیات در محاصره دشمن قرار گرفتیم، مجروحان را به این نقطه امن میآوردند و امدادگران آنها را مداوا میکردند؛ پیکر شهدا را نیز به این نقطه منتقل میکردند تا در صورت شکسته شدن خط، آنها را به عقب ببرند؛ رزمندگانی هم که میخواستند در تیررس دشمن قرار نگیرند، در این نقطه بودند؛ در واقع گودال قتلگاه جانپناه رزمندگان بود.
وقتی منطقه به محاصره دشمن درمیآید، عراقیها شهدای داخل قتلگاه را در همان مکان نگه میدارند، حتی به برخی از مجروحان تیرخلاص میزنند و بعضی از آنها را مانند آقای ربیعی، با خودشان به اسارت میبرند.
به این ترتیب شهدای «والفجر مقدماتی» از سال 61 تا 71 در میان رملهای فکه ماندند، و در عملیاتهای تفحص منطقه، پیکرهای مطهر شهدایش یک به یک به شهرهایشان باز میگردند.