لبخندهای جبهه افتادم و مرد تند تند و خیلی جدی با بچهها روبوسی میکرد و میگفت: «حلالمان کنید یکوقت دیدید من افتادم و صدام مرد». فرهنگ جبهه، شوخ طبعیها، ج۱ ص۶۲
نظرات (۰)